مصاحبه با آیتالله علیرضا اعرافی
عنوان مصاحبه: فقه تربیت در هندسه حکمرانی قرآنی؛ بازخوانی در پرتو اندیشه رهبر معظم انقلاب
پرسش ۱
مقام معظم رهبری تربیت را غایت بعثت و روح قرآن معرفی کردهاند. شما در آثار خود، فقه تربیت را یکی از ابواب نوپدید فقه نظامساز میدانید. به نظر شما، چگونه میتوان فقه تربیت را در منظومه حکمرانی قرآنی صورتبندی کرد؟
پاسخ تفصیلی
در نگاه رهبر معظم انقلاب، تربیت نه یک امر جنبی بلکه اساس و جوهرهی بعثت پیامبران الهی و حقیقت رسالت قرآن کریم است. اگر به سخنان ایشان در مناسبتهای مختلف بنگریم، همواره بر این نکته تأکید دارند که بعثت پیامبر اسلام(ص) برای ساختن انسانها بود؛ انسانی که بتواند جامعهای توحیدی و عادلانه بنا کند. ایشان در جملهای کلیدی فرمودند: «هدف بعثت پیامبر، ساختن انسانهایی است که بتوانند جامعهای توحیدی و سعادتمند بسازند و این بدون تربیت ممکن نیست.» این بیان بهروشنی نشان میدهد که تربیت در نگاه ایشان نه یک فرع بلکه اصل و محور بعثت است.
از سوی دیگر، قرآن کریم خود را کتاب هدایت و تزکیه معرفی کرده است. آیاتی چون «هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الأُمّیّینَ رَسُولًا مِنهُم یَتلُوا عَلَیهِم آیاتِهِ وَ یُزَکّیهِم وَ یُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ وَ الحِکمَه» (جمعه:۲) نشان میدهد که رسالت پیامبر بر سه رکن «تزکیه، تعلیم کتاب و تعلیم حکمت» استوار است. رهبر انقلاب بارها این سه رکن را «عناصر اصلی تربیت قرآنی» دانستهاند. بنابراین، فقه تربیت اگر بخواهد در منظومه حکمرانی قرآنی جایگاه پیدا کند، باید دقیقاً بر همین سه محور بنا شود.
ایشان در «بیانیه گام دوم انقلاب» نیز همین خط را ادامه دادند و سهگانه «معنویت، عقلانیت و عدالت» را بهعنوان شاخصهای تحول جامعه اسلامی معرفی کردند. این سهگانه در حقیقت صورت اجتماعی همان تزکیه، تعلیم و حکمت است. معنویت همان تزکیه، عقلانیت همان حکمت، و عدالت همان اجرای آموزههای قرآن در عرصه اجتماع است. پس میتوان گفت که بیانیه گام دوم یک ترجمهی تمدنی از اهداف بعثت است.
نکته بسیار مهم دیگر، پیام رهبر معظم انقلاب به همایش یکصدمین سالگرد بازتأسیس حوزه علمیه قم است. ایشان در آن پیام، حوزه را نه تنها مرکز تدریس علوم دینی، بلکه نهادی برای تربیت نیروی انسانی مهذّب و کارآمد معرفی کردند. به تعبیر ایشان: «حوزه باید مرکز تربیت نیروی مهذّب و کارآمد برای هدایت دینی و اخلاقی جامعه باشد.» این جمله نشان میدهد که در منظومه فکری ایشان، نهاد علم دینی، رسالت اصلیاش تربیت است، نه صرفاً انتقال دانش.
حال اگر بخواهیم فقه تربیت را در هندسه حکمرانی قرآنی صورتبندی کنیم، چند گام اساسی لازم است:
- استخراج مفاهیم تربیتی از قرآن و سنت: نخست باید دستگاه مفهومی تربیت در قرآن را شناسایی و طبقهبندی کرد. مفاهیمی مانند تزکیه، علم، حکمت، صبر، تقوا، امر به معروف و نهی از منکر همه عناصر این دستگاه هستند. فقه تربیت باید این مفاهیم را بهعنوان مبانی نظری خود بپذیرد.
- ترجمه مفاهیم به الزامات اجتماعی: گام دوم این است که این مفاهیم به زبان حقوقی و اجتماعی ترجمه شوند. مثلاً از تزکیه میتوان اصل «حق تربیت» را استخراج کرد که هر فرد در جامعه حق دارد از تربیت دینی برخوردار باشد. از مفهوم عدالت میتوان قاعده «عدالت آموزشی» را گرفت که همه اقشار باید به فرصتهای برابر آموزشی دسترسی داشته باشند.
- بنیانگذاری فقه تربیت نظامساز: سومین گام تدوین یک فقه مستقل برای تربیت است. این فقه باید در کنار فقه الحکومه و فقه النظام قرار گیرد و بهعنوان شاخهای از فقه نظامساز، توانایی طراحی الگوهای کلان تربیتی را داشته باشد. چنین فقهی از سطح مسائل جزئی عبور کرده و به طراحی ساختارهای کلان حکومتی میپردازد.
- نهادینهسازی در ساختارهای حکومتی: فقه تربیت باید بهطور مستقیم در ساختارهایی چون آموزشوپرورش، رسانه، خانواده و دانشگاه انعکاس پیدا کند. برای مثال، سیاستهای کلان آموزشوپرورش باید بر اساس قواعد فقه تربیت طراحی شود، رسانهها باید در خدمت تربیت دینی باشند، خانوادهها باید بر اساس اصول فقهی حمایت شوند و دانشگاهها باید مروج عقلانیت توحیدی باشند.
از این منظر، فقه تربیت حلقه پیوند میان فلسفه تعلیموتربیت اسلامی و حکمرانی قرآنی است. اگر فلسفه تعلیموتربیت به ما اهداف و جهتگیریهای کلان را نشان میدهد، فقه تربیت ابزار اجتهادی برای ترجمه این اهداف به قوانین، سیاستها و نهادهای عملی است.
به همین دلیل میتوان گفت که فقه تربیت در هندسه حکمرانی قرآنی دو نقش اصلی دارد:
- نقش نظری: تبیین مبانی و قواعد تربیتی بر اساس قرآن و سنت.
- نقش عملی: طراحی سازوکارهای نهادی و حکومتی برای تحقق آن قواعد.
این همان چیزی است که رهبر انقلاب از آن بهعنوان «فقه امّتساز» یاد کردهاند؛ فقهی که محدود به عبادات فردی نیست بلکه توانایی ساخت نظامهای اجتماعی و تمدنی را دارد.
پرسش ۲
رهبر انقلاب حکمرانی قرآنی را ناظر به ایجاد «جامعه قرآنی» میدانند. جایگاه فقه تربیت در این جامعه چیست؟
پاسخ تفصیلی
مفهوم «جامعه قرآنی» در اندیشهی رهبر معظم انقلاب یک کلیدواژه بنیادین است. ایشان بارها تصریح کردهاند که حکمرانی اسلامی هدفش صرفاً ادارهی روزمرهی کشور نیست، بلکه یک پروژهی تمدنی و در نهایت تحقق جامعهای است که ارزشهای قرآن در آن جریان داشته باشد. جامعه قرآنی جامعهای است که هم در سطح فردی و هم در سطح نهادی و ساختاری، آموزههای وحیانی را در خود منعکس کند.
رهبر انقلاب در تبیین ویژگیهای این جامعه، سه رکن اصلی را برمیشمارند:
۱. اراده الهی: یعنی اینکه جامعه بر اساس شریعت الهی و خواست خداوند شکل میگیرد؛ اراده مردم با اراده خداوند هماهنگ میشود و قانونگذاری، سیاستگذاری و اجرا همه در چارچوب وحی قرار میگیرد.
۲. عقلانیت توحیدی: یعنی عقلانیتی که از وحی جدا نیست، بلکه در مدار آن حرکت میکند. این عقلانیت با عقل ابزاری و سکولار غربی متفاوت است؛ عقلانیتی است که تدبیر اجتماعی و سیاسی را در پرتو ایمان و معنویت سامان میدهد.
۳. عدالت ساختاری: یعنی عدالت نه فقط بهعنوان یک فضیلت فردی، بلکه بهعنوان قاعدهای حاکم بر نهادها و ساختارهای اجتماعی و سیاسی.
حال در چنین جامعهای، فقه تربیت چه جایگاهی دارد؟ برای پاسخ باید به این نکته توجه کنیم که هیچ جامعهای بدون تربیت انسانها شکل نمیگیرد. اگر قرار است جامعهای قرآنی بنا شود، باید نخست انسان قرآنی ساخته شود. تربیت در واقع پلی است میان وحی و ساختار اجتماعی.
فقه تربیت در این میان نقشی دوگانه دارد:
- از یک سو باید اصول قرآنی تربیت را استخراج کند: تزکیه، تعلیم، حکمت، تقوا، صبر، جهاد و… .
- از سوی دیگر باید این اصول را به سیاستها و نهادهای عینی تبدیل کند: نظام آموزشی عادلانه، رسانههای تربیتی، خانوادهی اسلامی، دانشگاه قرآنی و… .
به بیان دیگر، فقه تربیت همان ابزاری است که سه رکن جامعه قرآنی یعنی اراده الهی، عقلانیت توحیدی و عدالت ساختاری را به عرصه تربیت ترجمه میکند.
برای مثال:
- اراده الهی: اگر اراده الهی باید در جامعه حاکم شود، فقه تربیت موظف است فرآیندهای تربیتی را طوری طراحی کند که نسل جدید به ایمان و تعهد دینی مجهز شود. این یعنی برنامههای درسی، رسانهها و فعالیتهای فرهنگی باید بر اساس معارف وحیانی شکل بگیرند.
- عقلانیت توحیدی: اگر عقلانیت توحیدی رکن جامعه قرآنی است، فقه تربیت باید عقل دینی را در آموزش تقویت کند. این به معنای پیوند میان علوم انسانی و معارف وحیانی است؛ دانشآموز و دانشجو باید بیاموزد که عقل و دین نه در تعارض بلکه در تعاملاند.
- عدالت ساختاری: اگر عدالت باید در ساختار جامعه حاکم باشد، فقه تربیت باید عدالت را در حوزه آموزش و پرورش نهادینه کند. یعنی همه اقشار جامعه، صرفنظر از طبقه اجتماعی و اقتصادی، به فرصتهای برابر تربیتی و آموزشی دسترسی داشته باشند.
رهبر انقلاب در پیام مهم خود به حوزههای علمیه تأکید کردند: «فقه ما باید با گسترش میدان دید و نوآوری در استنباط، مسائل نوپدید تمدنی را احصاء و احکام آن را معیّن نماید.» این جمله نشان میدهد که فقه تربیت باید از سطح مباحث سنتی فراتر رود و به مسائل جدیدی چون عدالت آموزشی، حقوق تربیتی کودکان، وظایف رسانهها در تربیت، و نقش دانشگاهها در پرورش عقلانیت دینی بپردازد.
بدون چنین فقهی، جامعه قرآنی تحقق نخواهد یافت. زیرا جامعه قرآنی صرفاً با قوانین سیاسی یا اقتصادی ساخته نمیشود؛ بلکه نیازمند تربیتی عمیق و فراگیر است که همه ابعاد زندگی انسان را تحت تأثیر قرار دهد.
از این منظر، فقه تربیت را میتوان «زبان اجتهادی جامعه قرآنی» دانست. همانطور که فقه سیاسی زبان اجتهادی نظام سیاسی اسلامی است، فقه اقتصادی زبان اجتهادی نظام اقتصادی اسلامی محسوب میشود، فقه تربیت نیز زبان اجتهادی نظام تربیتی جامعه قرآنی است.
تفاوت مهم فقه تربیت با دیگر شاخهها در این است که تربیت بُعدی فراگیر دارد. سیاست و اقتصاد ممکن است به حوزههای خاصی از زندگی مربوط شوند، اما تربیت همه عرصههای زندگی را در بر میگیرد: خانواده، مدرسه، رسانه، دانشگاه، مسجد، محیط کار و حتی روابط روزمره اجتماعی. ازاینرو فقه تربیت در جامعه قرآنی جایگاهی محوری پیدا میکند.
رهبر انقلاب در جای دیگری فرمودهاند: «تمدن اسلامی بدون تحول در تربیت ممکن نیست.» این جمله نشان میدهد که فقه تربیت نه تنها بخشی از جامعه قرآنی است، بلکه در واقع موتور محرک آن است.
به بیان دقیقتر، فقه تربیت سه کارکرد کلیدی در جامعه قرآنی دارد:
- معنا بخشی به زندگی فردی: تربیت دینی به فرد کمک میکند تا زندگیاش را در پرتو ایمان معنا کند.
- هدایت اجتماعی: تربیت اسلامی ارزشهای مشترک جامعه را تقویت و انسجام اجتماعی ایجاد میکند.
- پشتیبانی از حکمرانی: تربیت درست، شهروندانی مسئول، متعهد و آگاه تربیت میکند که میتوانند نظام اسلامی را پیش ببرند.
بنابراین جایگاه فقه تربیت در جامعه قرآنی همان جایگاه زیربنا و موتور حرکت است. بدون آن، اراده الهی، عقلانیت توحیدی و عدالت ساختاری صرفاً در حد شعار باقی میمانند.
پرسش ۳
در هندسه حکمرانی قرآنی، انسان مؤمن، عاقل، عادل و مجاهد محور جامعهپردازی است. فقه تربیت چگونه میتواند چارچوب تربیت چنین انسانی را در حکمرانی دینی ترسیم کند؟
پاسخ تفصیلی
در منظومه فکری رهبر معظم انقلاب، مرکز ثقل همه تحولات اجتماعی، سیاسی و تمدنی «انسان» است؛ اما نه هر انسانی، بلکه انسانی که در تراز قرآن ساخته شده باشد. ایشان بارها تأکید کردهاند که تمدن اسلامی بدون تربیت انسان قرآنی امکانپذیر نیست. به بیان دیگر، جامعهپردازی قرآنی از انسانسازی قرآنی آغاز میشود.
رهبر انقلاب ویژگیهای انسان مطلوب تمدن اسلامی را در چهار محور اساسی خلاصه کردهاند: ایمان، عقلانیت توحیدی، عدالتمحوری و روحیه جهادی. این چهار ویژگی نهتنها خصوصیات فردی، بلکه ارکان ساختاری جامعه قرآنی به شمار میروند.
۱. ایمان و معنویت
ایمان، بنیان و ریشه همه تحولات فردی و اجتماعی است. رهبر انقلاب فرمودهاند: «در جامعه اسلامی، ایمان ریشه است؛ بنای جامعه باید بر پایه ایمان باشد.» ایشان همچنین تأکید کردهاند که غایت تعالیم اسلام، ساختن انسانی مؤمن، آگاه و آماده برای عمل صالح است. بنابراین تربیت اسلامی باید پیش از هر چیز ایمان را در افراد نهادینه کند.
فقه تربیت در این زمینه وظیفه دارد قواعد و سیاستهایی را تدوین کند که ایمان و معنویت در همه ساحتهای تربیتی جریان یابد. برای نمونه، خانواده باید اولین کانون تربیت ایمانی باشد؛ رسانه باید تقویتکننده معنویت عمومی باشد؛ و نظام آموزشی باید دانشآموزان و دانشجویان را با معارف قرآنی آشنا سازد.
۲. عقلانیت توحیدی
رهبر انقلاب عقل را ابزار اساسی هدایت بشر میدانند، اما عقلی که در ارتباط با وحی باشد. ایشان فرمودهاند: «عقل و نقل، عقل و شرع، عقل و دین در نظام اسلامی به هم متصلاند.» این یعنی عقلانیت مورد نظر اسلام، عقلانیتی توحیدی است؛ عقلانی که در پرتو ایمان و معنویت حرکت میکند.
فقه تربیت باید این عقلانیت را در برنامههای آموزشی و فرهنگی نهادینه کند. برای مثال، دروس علوم انسانی باید با مبانی اسلامی بازخوانی شوند؛ دانشگاهها باید عقلانیت توحیدی را در تحقیقات علمی تقویت کنند؛ و حوزههای علمیه باید هم به معارف دینی و هم به دستاوردهای علوم انسانی روز آشنا باشند.
۳. عدالت ساختاری
عدالت از دیدگاه رهبری جوهره جامعه قرآنی و مأموریت اصلی نظام اسلامی است. ایشان تصریح کردهاند: «عدالت یکی از مهمترین اهداف پیامبران الهی است و ما باید عدالت را در همه شئون، از جمله تعلیم و تربیت، مستقر کنیم.»
فقه تربیت باید قواعدی برای تحقق عدالت در عرصه آموزش و پرورش تدوین کند. این شامل عدالت در دسترسی به مدارس و دانشگاهها، عدالت در توزیع امکانات آموزشی، و عدالت در توجه به استعدادها و تفاوتهای فردی است. اگر عدالت در تربیت محقق نشود، جامعه قرآنی دچار شکافهای طبقاتی و معرفتی خواهد شد.
۴. روحیه جهادی
رهبر انقلاب همواره بر عنصر جهاد بهعنوان روح سازنده تمدن اسلامی تأکید کردهاند. ایشان فرمودهاند: «جهاد موتور پیشبرنده تاریخ اسلام است.» انسان تربیتیافته در مکتب اسلام باید اهل تلاش، مقاومت و ایستادگی در برابر دشمنان باشد.
فقه تربیت در این زمینه باید الگوهایی برای پرورش روحیه جهادی در نسل جوان ارائه دهد. برای مثال، برنامههای فرهنگی باید روحیه ایثار و مقاومت را تقویت کنند؛ مدارس و دانشگاهها باید دانشجویان را برای حضور فعال در عرصههای علمی، فرهنگی و اجتماعی آماده سازند؛ و خانوادهها باید فرزندان را با فرهنگ جهاد و خدمت آشنا کنند.
نقش فقه تربیت در طراحی چارچوب انسان قرآنی
با توجه به این چهار ویژگی، فقه تربیت وظیفه دارد چارچوبی جامع برای تربیت انسان قرآنی طراحی کند. این چارچوب باید هم بُعد نظری داشته باشد و هم بُعد عملی:
- در بُعد نظری، فقه تربیت باید مبانی انسانشناسی قرآنی را تبیین کند. این مبانی شامل کرامت ذاتی انسان، مسئولیتپذیری او در برابر خدا و جامعه، و ظرفیت او برای رشد معنوی و عقلانی است.
- در بُعد عملی، فقه تربیت باید سیاستها و نهادهایی را طراحی کند که این مبانی در آنها تحقق یابد. برای مثال، قانونگذاری در حوزه آموزش و پرورش باید بر اساس فقه تربیت باشد؛ رسانهها باید مأموریت تربیتی داشته باشند؛ و دانشگاهها باید هم دانش و هم ایمان را توأمان تقویت کنند.
رهبر انقلاب در پیام خود به حوزههای علمیه بر «تربیت نیروی مهذّب و کارآمد برای هدایت دینی و اخلاقی جامعه» تأکید کردند. این سخن نشان میدهد که تربیت انسان قرآنی تنها به معنای ساختن افراد مؤمن نیست، بلکه باید نیروهای متخصص و مدیرانی تربیت شوند که بتوانند جامعه اسلامی را اداره کنند.
فقه تربیت همچنین باید به مسئله «تربیت نخبگان» توجه ویژه داشته باشد. رهبر انقلاب فرمودهاند: «مسیر آینده انقلاب را نیروهایی ترسیم خواهند کرد که امروز در حوزه علمیه تربیت میشوند.» این جمله نشان میدهد که انقلاب اسلامی برای استمرار خود نیازمند نخبگانی است که هم از نظر علمی و هم از نظر اخلاقی در تراز قرآن باشند.
در نهایت میتوان گفت که فقه تربیت در هندسه حکمرانی قرآنی مسئولیت دارد چارچوب جامعی برای تربیت انسان مؤمن، عاقل، عادل و مجاهد ارائه دهد. این انسان همان سنگبنای جامعه قرآنی و تمدن اسلامی است.
پرسش ۴
فقه تربیت چه نسبتی با حکمرانی قرآنی دارد؟
پاسخ تفصیلی
برای فهم نسبت فقه تربیت و حکمرانی قرآنی، نخست باید مفهوم «حکمرانی قرآنی» را در اندیشه رهبر معظم انقلاب روشن کنیم. ایشان بارها تأکید کردهاند که هدف نهایی نظام اسلامی، تشکیل «جامعه قرآنی» است؛ جامعهای که در آن ایمان، اخلاق، عدالت و عقلانیت در همه عرصهها جاری باشد. در بیانی روشن فرمودهاند: «هدف نهایی نظام اسلامی، تشکیل جامعهای قرآنی است؛ جامعهای که ایمان، اخلاق، عدالت و عقلانیت بر آن حاکم باشد.»
از این منظر، حکمرانی قرآنی تنها به معنای مدیریت سیاسی یا اقتصادی کشور نیست، بلکه مجموعهای از سیاستها، ساختارها و فرآیندهایی است که ارزشهای قرآن را در سطح جامعه محقق میسازد. حال اگر بپرسیم جایگاه فقه تربیت در این حکمرانی چیست، باید گفت: فقه تربیت قلب تپنده آن است.
۱. تربیت؛ زیربنای حکمرانی
هیچ حکمرانی پایداری بدون تربیت امکانپذیر نیست. اگر جامعهای بخواهد عدالت اجتماعی را برقرار کند، نیازمند شهروندانی است که عدالتخواه و عدالتورز باشند. اگر بخواهد عقلانیت توحیدی را حاکم سازد، نیازمند نسلی است که عقلانیتش در مدار وحی شکل گرفته باشد. اگر بخواهد اراده الهی را در عرصه سیاست جاری کند، باید مردمی تربیت شوند که به شریعت الهی پایبند باشند. بنابراین تربیت زیربنای حکمرانی قرآنی است و فقه تربیت دانش راهنمای این زیربنا.
۲. فقه تربیت؛ زبان اجتهادی حکمرانی
همانطور که فقه سیاسی زبان اجتهادی نظام سیاسی اسلامی است و فقه اقتصادی زبان اجتهادی نظام اقتصادی، فقه تربیت نیز زبان اجتهادی نظام تربیتی در حکمرانی قرآنی است. این فقه باید احکام، قواعد و سیاستهایی را ارائه دهد که نظام تربیتی جامعه بر اساس آنها طراحی شود.
رهبر انقلاب در پیام خود به حوزههای علمیه تأکید کردند: «حوزه باید مرکز تولید و تبیین اندیشه اسلام در باب نظامات اجتماعی باشد.» یکی از مهمترین این نظامات، نظام تربیتی است. بنابراین فقه تربیت باید بهعنوان شاخهای مستقل از فقه، اندیشه اسلامی در باب تربیت را استخراج و تبیین کند و آن را در اختیار حکمرانی قرار دهد.
۳. عدالت تربیتی؛ مصداق عدالت ساختاری
یکی از مهمترین ارکان حکمرانی قرآنی عدالت است. عدالت تنها در توزیع ثروت یا قدرت معنا نمییابد؛ بلکه عدالت در تربیت و آموزش نیز به همان اندازه مهم است. اگر عدهای از جامعه به آموزش باکیفیت دسترسی داشته باشند و عدهای دیگر محروم بمانند، عدالت اجتماعی محقق نخواهد شد.
فقه تربیت وظیفه دارد قواعد عدالت تربیتی را تدوین کند. این قواعد میتواند شامل اصل دسترسی برابر به آموزش، اصل توجه به استعدادهای متفاوت، و اصل رفع تبعیض در نظام آموزشی باشد. حکمرانی قرآنی بدون عدالت تربیتی ناقص خواهد بود.
۴. عقلانیت وحیانی در سیاستگذاری تربیتی
رهبر انقلاب همواره بر عقلانیت توحیدی تأکید کردهاند؛ عقلانیتی که در مدار وحی حرکت میکند و از عقل سکولار غربی متمایز است. فقه تربیت باید این عقلانیت را در سیاستگذاریهای آموزشی و فرهنگی نهادینه کند. برای مثال، نظام آموزشی نباید صرفاً به انتقال دانشهای تجربی بسنده کند، بلکه باید عقلانیت دینی و اخلاقی را هم تقویت نماید.
این همان چیزی است که رهبر انقلاب از آن به «نوآوری در استنباط» تعبیر کردهاند. ایشان فرمودهاند: «فقه باید مسائل نوپدید چنین تمدنی را احصاء و احکام آن را معیّن نماید.» فقه تربیت باید بتواند در برابر مسائل نوینی چون آموزش مجازی، تربیت رسانهای، یا تربیت در عصر جهانیسازی پاسخهای اجتهادی ارائه دهد.
۵. نهادسازی تربیتی در حکمرانی
فقه تربیت تنها به ارائه قواعد کلی بسنده نمیکند، بلکه باید در نهادسازی نیز نقش ایفا کند. برای مثال، نظام آموزشوپرورش، دانشگاهها، رسانهها و حتی خانوادهها باید بر اساس قواعد فقه تربیت سامان یابند. حکمرانی قرآنی نیازمند پیوستهای تربیتی است؛ یعنی هر سیاست و برنامهای باید از منظر تربیتی ارزیابی شود. این وظیفه بر عهده فقه تربیت است.
۶. بلاغ مبین و مسئولیت حوزه
رهبر انقلاب در پیام خود به حوزهها تأکید کردند که مسئولیت «بلاغ مبین» بر عهده حوزه است؛ یعنی رساندن پیام دین به جامعه در همه عرصهها. یکی از مهمترین این عرصهها تربیت است. بنابراین حوزههای علمیه باید فقه تربیت را بهعنوان شاخهای مستقل توسعه دهند و آن را در اختیار نظام حکمرانی قرار دهند.
پرسش ۵
در بیانیه گام دوم انقلاب سه مؤلفه معنویت، عدالت و عقلانیت بهعنوان ارکان تمدنسازی اسلامی معرفی شدهاند. فقه تربیت چگونه میتواند این سهگانه را در حکمرانی قرآنی عملیاتی کند؟
پاسخ تفصیلی
«بیانیه گام دوم انقلاب» یکی از متون کلیدی در اندیشه رهبر معظم انقلاب است که در آن نقشه راه آینده انقلاب اسلامی ترسیم شده است. در این بیانیه، سه مؤلفه بنیادین یعنی معنویت، عدالت و عقلانیت بهعنوان ستونهای تمدن نوین اسلامی معرفی شدهاند. این سهگانه، در حقیقت ترجمان اجتماعی همان اهداف بعثت است که قرآن کریم در قالب «تزکیه، تعلیم کتاب و حکمت» بیان کرده است. معنویت معادل تزکیه، عدالت معادل قسط و عدل اجتماعی، و عقلانیت معادل حکمت و تدبیر است.
حال پرسش این است که فقه تربیت چگونه میتواند این سهگانه را از سطح شعار به سطح سیاست و نهاد تبدیل کند؟ پاسخ در این نکته نهفته است که تربیت، حلقه واسط میان ارزشهای کلان و زندگی روزمره مردم است. هیچ جامعهای معنویت، عدالت و عقلانیت را تجربه نخواهد کرد مگر آنکه نظام تربیتیاش این ارزشها را در انسانها نهادینه سازد. بنابراین فقه تربیت باید زبان اجتهادی تحقق این سه مؤلفه باشد.
۱. معنویت؛ تربیت انسان مؤمن و مهذّب
نخستین رکن تمدن اسلامی معنویت است. رهبر انقلاب بارها فرمودهاند که اگر معنویت در جامعه ضعیف شود، همه دستاوردهای مادی و علمی بیارزش خواهد بود. ایشان در دیداری فرمودند: «غایت همه تعالیم اسلام، ساختن انسانی مؤمن، آگاه، پاکدامن و آماده برای عمل صالح است.»
فقه تربیت در این حوزه باید قواعدی برای پرورش ایمان و اخلاق تدوین کند. این قواعد میتواند شامل وظایف خانواده در انتقال ایمان، وظایف رسانه در ترویج ارزشهای اخلاقی، و وظایف آموزشوپرورش در تقویت معنویت دانشآموزان باشد.
برای نمونه:
- خانواده باید نخستین مدرسه ایمان باشد. فقه تربیت میتواند حقوق و تکالیف والدین در تربیت دینی فرزندان را تبیین کند.
- رسانهها باید بهجای سرگرمی صرف، مأموریت تربیتی داشته باشند. فقه تربیت باید چارچوبی برای تولید محتوای رسانهای بر اساس ارزشهای دینی ارائه دهد.
- مدارس و دانشگاهها باید فضایی معنوی ایجاد کنند. نماز جماعت، برنامههای قرآنی و اخلاقی، و حضور معلمان مهذّب بخشی از این فضاست.
۲. عدالت؛ تربیت عادلانه و فرصتهای برابر
دومین رکن تمدن اسلامی عدالت است. رهبر انقلاب بارها تأکید کردهاند که عدالت مأموریت اصلی پیامبران است. ایشان فرمودهاند: «عدالت یکی از مهمترین اهداف پیامبران الهی است و ما باید عدالت را در همه شئون، از جمله تعلیم و تربیت، مستقر کنیم.»
فقه تربیت باید عدالت را در عرصه آموزش و پرورش نهادینه کند. این شامل:
- عدالت در دسترسی: همه کودکان و نوجوانان باید به آموزش باکیفیت دسترسی داشته باشند، صرفنظر از محل زندگی یا طبقه اجتماعی.
- عدالت در محتوا: محتوای آموزشی نباید تبعیضآمیز باشد، بلکه باید کرامت انسانی همه را به رسمیت بشناسد.
- عدالت در فرصتها: نظام آموزشی باید به استعدادهای متفاوت توجه کند و فرصت رشد برای همه فراهم سازد.
برای مثال، فقه تربیت میتواند اصل «حق آموزش» را بهعنوان یک قاعده فقهی استخراج کند و آن را مبنای سیاستگذاری قرار دهد. همچنین میتواند قاعده «رفع تبعیض تربیتی» را تدوین کند تا هیچ گروهی از جامعه از فرصتهای تربیتی محروم نماند.
۳. عقلانیت؛ تربیت عقلانی در مدار وحی
سومین رکن تمدن اسلامی عقلانیت است. رهبر انقلاب عقلانیت را شرط پیشرفت جامعه میدانند، اما تأکید میکنند که عقلانیت باید در مدار وحی باشد. ایشان فرمودهاند: «عقل و نقل، عقل و شرع، عقل و دین در نظام اسلامی به هم متصلاند.»
فقه تربیت باید این عقلانیت وحیانی را در نظام آموزشی و فرهنگی تقویت کند. این به معنای آن است که:
- علوم انسانی باید بر اساس مبانی اسلامی بازسازی شوند.
- دانشآموزان و دانشجویان باید بیاموزند که عقل و دین مکمل یکدیگرند.
- نظام تربیتی باید مهارت تفکر نقاد، تحلیل اجتماعی و تصمیمگیری عقلانی را در کنار ایمان و اخلاق پرورش دهد.
برای نمونه، فقه تربیت میتواند قاعده «لزوم پیوند عقل و نقل در تربیت» را تدوین کند و آن را مبنای برنامههای درسی قرار دهد. همچنین میتواند قاعده «نوآوری در استنباط» را به حوزه تربیت تسری دهد، تا نظام آموزشی بتواند پاسخگوی مسائل نوین باشد.
پرسش ۵
در بیانیه گام دوم انقلاب، سه مؤلفه معنویت، عدالت و عقلانیت بهعنوان ارکان تمدنسازی معرفی شدهاند. فقه تربیت چگونه میتواند این سهگانه را در حکمرانی قرآنی عملیاتی کند؟
پاسخ تفصیلی
بیانیهی گام دوم انقلاب که در سال چهلم انقلاب اسلامی منتشر شد، نقشهی راهی برای آیندهی نظام اسلامی به شمار میرود. رهبر معظم انقلاب در این بیانیه سه مؤلفهی اساسی «معنویت، عدالت و عقلانیت» را بهعنوان ستونهای تمدن نوین اسلامی معرفی کردند. این سهگانه در حقیقت عصارهی نگاه ایشان به بعثت پیامبران و رسالت قرآن است.
اکنون پرسش این است که فقه تربیت چگونه میتواند این سه مؤلفه را از سطح شعار به عرصهی حکمرانی و سیاستگذاری عملی منتقل کند؟ در پاسخ باید گفت که فقه تربیت زبان اجتهادی این سهگانه است؛ یعنی دانشی است که میتواند معنویت، عدالت و عقلانیت را به قواعد فقهی، حقوقی و نهادی تبدیل کند و آنها را در نظام آموزشی و فرهنگی نهادینه سازد.
۱. معنویت؛ تزکیه بهعنوان رکن تربیت
معنویت در نگاه رهبر انقلاب همان تزکیهای است که قرآن آن را در کنار تعلیم و حکمت قرار داده است. ایشان بارها تأکید کردهاند که «بدون تهذیب نفس، تعلیم و تبلیغ بیاثر است.» در پیام خود به حوزههای علمیه نیز فرمودند: «بدون برخورداری دعوتکننده از آنچه بدان دعوت میکند، کار او بیاثر و بیبرکت است.»
فقه تربیت باید معنویت را به قواعد عملی تبدیل کند. برای نمونه:
- در خانواده: وظایف والدین در تربیت ایمانی فرزندان باید بهصورت قواعد فقهی روشن شود.
- در مدرسه: نظام آموزشی باید علاوه بر انتقال دانش، برنامههایی برای تقویت ایمان و اخلاق داشته باشد.
- در رسانه: تولیدات رسانهای باید بر اساس معیارهای اخلاقی و معنوی سنجیده شوند.
به این ترتیب، فقه تربیت میتواند معنویت اجتماعی را در حکمرانی نهادینه کند.
۲. عدالت؛ برابری در فرصتهای تربیتی
عدالت از دیدگاه رهبری جوهرهی جامعه قرآنی است. ایشان بارها فرمودهاند: «عدالت یکی از مهمترین اهداف پیامبران الهی است و ما باید عدالت را در همه شئون، از جمله تعلیم و تربیت، مستقر کنیم.»
فقه تربیت در این زمینه باید قواعدی برای تحقق عدالت آموزشی تدوین کند. برای مثال:
- اصل «دسترسی برابر» به مدارس و دانشگاهها، بدون تبعیض طبقاتی یا جغرافیایی.
- اصل «تناسب تربیتی»؛ یعنی توجه به استعدادها و تفاوتهای فردی.
- اصل «حمایت از اقشار محروم» در دسترسی به امکانات آموزشی و فرهنگی.
رهبر انقلاب همچنین بر اهمیت ارتباط حوزویان با مردم تأکید کردهاند و فرمودهاند: «حوزویان رابطهی خود را با مردم افزایش دهند و برای حضور فضلای حوزه در میان مردم برنامهریزی شود.» این سخن نشان میدهد که عدالت تربیتی تنها در کلاس درس محقق نمیشود، بلکه نیازمند ارتباط مستقیم عالمان دین با جامعه است.
۳. عقلانیت؛ عقل در مدار وحی
عقلانیت در بیانیهی گام دوم به معنای عقل ابزاری یا سکولار نیست، بلکه عقلانیتی است که در مدار وحی حرکت میکند. رهبر انقلاب تصریح کردهاند: «فقیه باید هم به ابعاد دینی و هم به یافتههای امروز بشر در علوم انسانی آشنا باشد.» این جمله بیانگر آن است که عقلانیت اسلامی، عقلانیتی جامع است که هم از وحی و هم از تجربهی بشری بهره میگیرد.
فقه تربیت وظیفه دارد این عقلانیت را در سیاستگذاریهای آموزشی و فرهنگی جاری سازد. برای مثال، دروس علوم انسانی باید با مبانی اسلامی بازخوانی شوند؛ دانشگاهها باید عقلانیت توحیدی را در تحقیقات علمی تقویت کنند؛ و حوزههای علمیه باید با علوم انسانی معاصر تعامل داشته باشند.
رهبر انقلاب همچنین بر «نوآوری در استنباط» تأکید کرده و فرمودهاند: «فقه ما باید مسائل نوپدید چنین تمدنی را احصاء و احکام آن را معیّن کند.» این سخن نشان میدهد که عقلانیت مورد نظر ایشان، عقلانیتی پویا و خلاق است که میتواند پاسخگوی نیازهای عصر جدید باشد.
۴. نقش فقه تربیت در پیوند سهگانه
فقه تربیت باید این سه مؤلفه را به یکدیگر پیوند دهد. معنویت بدون عقلانیت ممکن است به تحجر منجر شود؛ عقلانیت بدون معنویت ممکن است به سکولاریسم بیانجامد؛ و عدالت بدون معنویت و عقلانیت ممکن است به شعاری توخالی تبدیل شود. تنها با پیوند این سه مؤلفه است که جامعه قرآنی تحقق مییابد.
فقه تربیت میتواند این پیوند را از طریق قواعد کلانی مانند «قاعده عدالت تربیتی»، «قاعده هدایت»، «قاعده تزکیه» و «قاعده عقلانیت وحیانی» برقرار سازد. این قواعد سپس باید در سیاستهای آموزشی، رسانهای و فرهنگی ترجمه شوند.
پرسش ۶
با توجه به تأکید مقام معظم رهبری بر نقش تمدنساز قرآن و خروج آن از سطح فردگرایی اخلاقی، آیا میتوان فقه تربیت را بهعنوان پیشران تحقق تمدن اسلامی تلقی کرد؟ این امر چه مبانی و لوازم فقهیای را میطلبد؟
پاسخ تفصیلی
از منظر رهبر معظم انقلاب، قرآن کریم صرفاً کتاب اخلاق فردی یا مجموعهای از توصیههای عبادی نیست. ایشان بارها تصریح کردهاند که قرآن «کتاب جامعهسازی و تمدنسازی» است. در دیدار با قاریان قرآن در سال ۱۳۹۸ فرمودند: «ما قرآن را باید کتاب تمدنساز بدانیم… قرآن آمده است که جامعه بسازد، تمدن درست کند.» این نگاه، افق جدیدی را در برابر ما میگشاید: قرآن بهعنوان منبع اصلی طراحی تمدن اسلامی.
اگر قرآن تمدنساز است، پس همه نظامات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی باید از قرآن الهام بگیرند. یکی از مهمترین این نظامات، نظام تربیتی است؛ زیرا تمدن بیش از هر چیز بر پایهی انسانها بنا میشود. بدون تربیت انسان مؤمن، عاقل، عادل و مجاهد، هیچ تمدنی—even اسلامی—پدید نخواهد آمد. ازاینرو تربیت، پیشران تمدن اسلامی است و فقه تربیت دانش هدایتکنندهی این پیشران.
۱. فقه تربیت بهعنوان پیشران تمدن
فقه تربیت میتواند و باید بهعنوان موتور محرک تمدن اسلامی عمل کند. چرا؟ زیرا تمدن اسلامی نیازمند «نیروی انسانی تراز قرآن» است. رهبر انقلاب در پیام خود به حوزههای علمیه بهروشنی فرمودند: «مسیر حرکت این ملت و آینده انقلاب را نیروهایی ترسیم خواهند کرد که امروز در حوزه علمیه تربیت میشوند.» این جمله نشان میدهد که فقه تربیت نه یک دانش فرعی، بلکه پیشران اصلی تمدن است.
اگر نیروی انسانی مؤمن و کارآمد تربیت نشود، همه ساختارهای سیاسی و اقتصادی کارآمدی خود را از دست خواهند داد. برعکس، اگر چنین نیروهایی پرورش یابند، حتی در شرایط دشوار نیز تمدن اسلامی به پیش خواهد رفت.
۲. مبانی فقهی این نگاه
برای اینکه فقه تربیت به پیشران تمدن تبدیل شود، باید بر چند مبنای اساسی استوار باشد:
- اجتهاد تمدنی: اجتهاد نباید محدود به احکام فردی باشد، بلکه باید به سطح اجتماعی و تمدنی ارتقا یابد. رهبر انقلاب فرمودهاند: «فقه ما باید با گسترش میدان دید، مسائل نوپدید چنین تمدنی را احصاء و احکام آن را معیّن کند.»
- انسانشناسی قرآنی: فقه تربیت باید بر مبنای انسانشناسی قرآنی ساخته شود؛ انسانی که کرامت ذاتی دارد، مسئولیتپذیر است و قابلیت رشد معنوی و عقلانی دارد.
- نظامسازی: فقه تربیت باید از سطح فتواهای فردی فراتر رود و نظامهای جامع تربیتی طراحی کند؛ یعنی مجموعهای از قواعد هماهنگ که بتوانند در ساختارهای حکومتی پیاده شوند.
۳. لوازم تحقق فقه تربیت تمدنساز
این مبانی در عمل نیازمند لوازم و پیششرطهایی هستند:
- نوآوری در استنباط: فقه تربیت باید روشهای جدیدی برای استنباط مسائل تربیتی بیابد. برای مثال، باید بتواند دربارهی آموزش مجازی، تربیت رسانهای، یا تربیت در عصر جهانیسازی نظر فقهی ارائه دهد.
- رویکرد میانرشتهای: فقه تربیت باید با علوم تربیتی، روانشناسی، جامعهشناسی و فلسفه تعلیموتربیت تعامل داشته باشد. رهبر انقلاب بر آشنایی فقیه با یافتههای علوم انسانی تأکید کردهاند.
- نهادسازی: برای تحقق فقه تربیت در سطح تمدن، باید نهادهایی ایجاد شوند که این فقه را به سیاستها و برنامههای عملی ترجمه کنند. این نهادها میتوانند در حوزه آموزشوپرورش، رسانه، خانواده و دانشگاه فعال باشند.
- تربیت نخبگان: فقه تربیت باید بهطور خاص به تربیت نخبگان توجه کند؛ کسانی که بتوانند مدیریت جامعه اسلامی را به دست گیرند.
۴. تفاوت نگاه اسلامی با مکاتب غربی
یکی از نکات مهم در این بحث، تفاوت نگاه اسلامی به تربیت با نگاه سکولار غربی است. در مکاتب غربی، تربیت اغلب به معنای آمادهسازی فرد برای بازار کار یا زندگی دنیوی در نظر گرفته میشود. اما در نگاه قرآنی، تربیت به معنای ساختن انسانی است که هم در دنیا آبادگر باشد و هم در آخرت سعادتمند. این تفاوت، نشان میدهد که فقه تربیت اسلامی میتواند تمدنساز باشد، در حالی که تربیت سکولار صرفاً تمدن مادیگرا را بازتولید میکند.
۵. نمونههای کاربردی
برای روشنتر شدن این بحث، میتوان به چند نمونه اشاره کرد:
- در آموزشوپرورش، فقه تربیت میتواند اصولی برای عدالت آموزشی و تهذیب اخلاقی دانشآموزان ارائه دهد.
- در دانشگاهها، میتواند چارچوبی برای پیوند علوم انسانی با معارف دینی طراحی کند.
- در رسانهها، میتواند قواعدی برای تولید محتوای تربیتی تدوین کند.
- در خانواده، میتواند حقوق و تکالیف والدین و فرزندان در حوزه تربیت دینی را روشن کند.
هر یک از این نمونهها نشان میدهد که فقه تربیت چگونه میتواند در عمل به موتور تمدنسازی تبدیل شود.
پرسش ۷
رهبری بر «عقلانیت وحیانی» بهعنوان قوامبخش تمدن اسلامی تأکید دارند. فقه تربیت چگونه باید نسبت خود را با عقلانیت دینی بازتعریف کند تا از سکولاریسم پنهان در تربیت فاصله بگیرد؟
پاسخ تفصیلی
یکی از کلیدواژههای مکرر در بیانات رهبر معظم انقلاب، «عقلانیت» است. ایشان عقلانیت را نهتنها نفی نمیکنند، بلکه آن را در کنار ایمان و معنویت، رکن اساسی حرکت تمدنی میدانند. با این حال، ایشان بر نوع خاصی از عقلانیت تأکید دارند: «عقلانیت وحیانی». عقلانیتی که از وحی جدا نیست و در پرتو هدایت الهی معنا پیدا میکند.
رهبر انقلاب در دیدارهای مختلف تصریح کردهاند: «عقل و نقل، عقل و شرع، عقل و دین در نظام اسلامی به هم متصلاند.»این سخن بیانگر آن است که در نگاه ایشان، عقل و دین دو جریان موازی یا متعارض نیستند، بلکه همافزا و مکمل یکدیگرند. عقل بدون وحی ممکن است به سکولاریسم یا نسبیگرایی منجر شود، و دین بدون عقل به تحجر و جمود. تنها ترکیب این دو است که میتواند تمدن اسلامی را بنا کند.
۱. خطر سکولاریسم پنهان در تربیت
رهبر انقلاب بارها هشدار دادهاند که یکی از تهدیدهای جدی تربیت در عصر جدید، نفوذ سکولاریسم پنهان است. سکولاریسم آشکار، جدایی دین از سیاست و اجتماع را تبلیغ میکند؛ اما سکولاریسم پنهان خطرناکتر است، زیرا ممکن است در قالبهای به ظاهر دینی وارد شود ولی در عمل عقلانیت را از وحی جدا کند. برای مثال، اگر نظام آموزشی عقلانیت را صرفاً به معنای مهارتهای ابزاری و تکنیکی بداند، عملاً عقلانیت سکولار را ترویج کرده است.
فقه تربیت باید مرز خود را با این سکولاریسم پنهان مشخص کند. این کار تنها از طریق تعریف عقلانیت در پیوند با وحی امکانپذیر است.
۲. عقلانیت وحیانی در فقه تربیت
فقه تربیت باید عقلانیت را در سه سطح بازتعریف کند:
- سطح مبنایی: در این سطح، عقلانیت بهعنوان یکی از منابع استنباط در کنار قرآن و سنت پذیرفته میشود. اما این عقلانیت، عقلانیتی است که در چارچوب وحی حرکت میکند، نه عقل مطلق سکولار.
- سطح روشی: در این سطح، عقلانیت بهعنوان ابزار اجتهاد و استنباط در فقه تربیت به کار میرود. فقیه باید با استفاده از عقل، مسائل نوپدید تربیتی را تحلیل کند، اما همواره در پرتو وحی.
- سطح کاربردی: در این سطح، عقلانیت به معنای تدبیر امور تربیتی در جامعه است. سیاستگذاران باید با بهرهگیری از عقلانیت دینی، برنامههای آموزشی و فرهنگی را طراحی کنند.
۳. الزامات عقلانیت وحیانی در تربیت
برای اینکه عقلانیت وحیانی در تربیت تحقق یابد، چند الزام وجود دارد:
- آشنایی جامع فقیه با معارف دینی و علوم انسانی: رهبر انقلاب فرمودهاند: «فقیه باید هم به ابعاد دینی و هم به یافتههای امروز بشر در علوم انسانی آشنا باشد.» این بدان معناست که عقلانیت وحیانی نه به معنای نفی علوم انسانی، بلکه به معنای هدایت آنها در چارچوب وحی است.
- نوآوری در استنباط: ایشان تأکید کردهاند: «فقه ما باید با گسترش میدان دید و نوآوری در استنباط، مسائل نوپدید چنین تمدنی را احصاء و احکام آن را معیّن کند.» در حوزه تربیت، این یعنی پاسخ به پرسشهای جدیدی چون تربیت در فضای مجازی، تربیت زیستمحیطی، یا تربیت رسانهای.
- ایجاد تناسب میان پیام دینی و واقعیتهای اجتماعی: رهبر انقلاب تصریح کردهاند که مبلغان دینی باید پیام خود را متناسب با نیازهای جامعه، بهویژه جوانان، بیان کنند. این سخن نشان میدهد که عقلانیت وحیانی باید با واقعیتهای اجتماعی پیوند بخورد.
۴. نمونههای کاربردی
برای روشنتر شدن نقش عقلانیت وحیانی در فقه تربیت، میتوان به چند نمونه اشاره کرد:
- در آموزشوپرورش، عقلانیت وحیانی ایجاب میکند که دروس علوم تجربی و انسانی بهگونهای طراحی شوند که پیوندشان با معارف دینی آشکار باشد.
- در دانشگاهها، عقلانیت وحیانی ایجاب میکند که تحقیقات علمی نه در جهت تقویت سکولاریسم، بلکه در خدمت عدالت و معنویت قرار گیرد.
- در رسانهها، عقلانیت وحیانی ایجاب میکند که تولیدات رسانهای هم جذابیت هنری داشته باشند و هم در خدمت ارزشهای اخلاقی و دینی باشند.
پرسش ۸
اگر میتوانیم قرآن را منشأ استخراج نظامهای موضوعه بدانیم، آیا میتوان فقه تربیت را بهمثابه دستگاه نظری استخراج «نظام تربیت دینی» از قرآن و سنت در نظر گرفت؟
پاسخ تفصیلی
رهبر معظم انقلاب در بیانات گوناگون تصریح کردهاند که قرآن صرفاً کتاب قرائت یا اخلاق فردی نیست، بلکه منبع جامعهسازی و تمدنسازی است. ایشان در دیدار با قاریان قرآن فرمودند: «قرآن فقط کتاب خواندنی نیست؛ قرآن کتاب جامعهسازی و تمدنسازی است.» این جمله بهروشنی نشان میدهد که قرآن نه تنها الهامبخش فرد، بلکه بنیانگذار نظامهای اجتماعی و تمدنی است.
بر اساس این نگاه، میتوان گفت که قرآن منشأ استخراج «نظامهای موضوعه» است؛ یعنی از دل آیات قرآن میتوان نظامهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و تربیتی را طراحی کرد. حال اگر این اصل را بپذیریم، فقه تربیت دقیقاً دستگاه نظریای است که میتواند نظام تربیت دینی را از قرآن و سنت استخراج کند.
۱. جایگاه قرآن در نظامسازی تربیتی
قرآن کریم خود را کتاب هدایت معرفی کرده و در آیات متعددی بر نقش تربیتی خود تأکید کرده است. آیاتی چون «یُزَکّیهِم وَ یُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ وَ الحِکمَه» (جمعه:۲) یا «قَد أفلَحَ مَن زَکّاها» (شمس:۹) نشان میدهد که تربیت، جوهرهی رسالت قرآن است. از این آیات میتوان اصولی مانند تزکیه، تعلیم، حکمت و تقوا را بهعنوان مبانی نظام تربیتی استخراج کرد.
فقه تربیت وظیفه دارد این اصول را به زبان اجتهادی ترجمه کند. به عبارت دیگر، فقه تربیت پلی است میان آموزههای قرآنی و سیاستهای عملی در حوزه تربیت.
۲. روششناسی استخراج نظام تربیت دینی
برای اینکه فقه تربیت بتواند نظام تربیت دینی را از قرآن و سنت استخراج کند، نیازمند یک روششناسی دقیق است. این روششناسی میتواند شامل مراحل زیر باشد:
- گردآوری مفاهیم تربیتی از منابع دینی: مفاهیمی همچون تزکیه، عدالت، صبر، امر به معروف، تقوا و… .
- بررسی این مفاهیم در پرتو روایات و سیرهی معصومان: برای مثال، سیرهی پیامبر(ص) در تربیت اصحاب و سیرهی امام علی(ع) در تربیت کارگزاران حکومتی.
- تحلیل عقلانی و اجتماعی این مفاهیم: یعنی بررسی اینکه این مفاهیم در جامعه امروز چگونه قابل تحققاند.
- استنباط قواعد فقهی: مانند قاعده عدالت تربیتی، قاعده هدایت، قاعده تزکیه، قاعده تعلیم و… .
- ترجمه به سیاستها و نهادها: مثلاً طراحی نظام آموزشوپرورش اسلامی، سیاستهای رسانهای تربیتی یا برنامههای خانوادهمحور.
۳. لوازم نظری و ساختاری
فقه تربیت برای اینکه بتواند چنین نقشی ایفا کند، نیازمند چند پیششرط است:
- رویکرد میانرشتهای: فقه تربیت باید با علوم تربیتی، روانشناسی، جامعهشناسی و فلسفه تعلیموتربیت تعامل داشته باشد. رهبر انقلاب فرمودهاند: «فقیه باید هم به ابعاد دینی و هم به یافتههای امروز بشر در علوم انسانی آشنا باشد.»
- ساختار منظومهای: فقه تربیت باید ساختاری منسجم داشته باشد که شامل مبانی، قواعد، احکام و نهادها باشد.
- نهادسازی عملی: برای تحقق نظام تربیت دینی باید نهادهایی مانند مدارس اسلامی، رسانههای تربیتی و دانشگاههای قرآنی تأسیس شوند.
- نوآوری در استنباط: مسائل جدیدی مانند تربیت در فضای مجازی، تربیت زیستمحیطی یا تربیت در جوامع چندفرهنگی نیازمند اجتهاد نوین است.
۴. نمونههای کاربردی
برای روشنتر شدن بحث، میتوان چند نمونه عملی ذکر کرد:
- خانواده: فقه تربیت میتواند حقوق و تکالیف والدین و فرزندان در تربیت دینی را استخراج کند.
- مدرسه: میتواند قواعدی برای عدالت آموزشی و تلفیق آموزش با تهذیب ارائه دهد.
- رسانه: میتواند ضوابطی برای تولید محتوای تربیتی و اخلاقی تعیین کند.
- دانشگاه: میتواند چارچوبی برای پیوند علوم انسانی با معارف اسلامی طراحی کند.
این نمونهها نشان میدهد که فقه تربیت میتواند آموزههای قرآن را به سیاستهای عملی در عرصه تربیت ترجمه کند.
